پانزده سال پس از آخرین جنگ ایران و روم، رومیها به فرماندهی امپراتور جدید خود، والریانوس، که پیر و شکسته بود، به جنگ با ساسانیان آمدند، ولی سپاهیان ساسانی آنان را محاصره کرده، والرین و بسیاری از افسران ارشد او کشته شده یا به اسارت درآمدند.
پس از نبرد ادسا، شاپور همه اسرا را به ایالت خوزستان تبعید کرد و با استفاده از سربازان و مهندسان رومیِ بهاسارت درآمده، آغاز به ساخت و ساز بناها و راهها کرد، که از جمله این ساختوسازها میتوان به ساخت بنای پل شوشتر، سد شادُروان، پل قدیم دزفول و شهرهای جدید اشاره کرد. همچنین، شاپور دستور داد چندین کتیبه و نقش برجسته از جمله کتیبه شاپور یکم بر کعبه زرتشت برای نمایش پیروزیهای وی بر رومیان در مناطق مختلف حجاری شود.
والرین پس از تسلیم، به اسارت شاپور درآمد و در خدمت شاپور بود و شاه ایران از او به عنوان خدمتکار استفاده میکرد. داستانهایی دربارهٔ اسارت والرین وجود دارد، یکی از آنها این است که شاپور هنگام سوار شدن بر روی اسب پای خود را بر پشت والرین میگذاشته.